تبیان، دستیار زندگی
در این مبحث دانش آموزان به باطل بودن تسلسل در ناحیه علل آشنا می شوند که ابتدا معنای تسلسل را بیان می کنیم و در ادامه بر بطلان آن دلیل اقامه می نماییم. ...
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : رضا هاشمی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

محال بودن تسلسل

اهداف:

  • آشنایی دانش آموزان با یکی دیگر از مبانی حکمت مشاء مبنی بر این  که تسلسل علل باطل است.

منطق

چکیده:

در این مبحث دانش آموزان به باطل بودن تسلسل در ناحیه علل آشنا می شوند که ابتدا معنای تسلسل را بیان می کنیم و در ادامه بر بطلان آن دلیل اقامه می نماییم.

معنای تسلسل

معنای لغوی تسلسل این است که اموری به دنبال هم زنجیروار واقع شوند. خواه حلقه های این زنجیر متناهی باشند یا نامتناهی و خواه میان آن ها رابطه علیتی باشد یا نباشد ولی معنای اصطلاحی آن مخصوص اموری است که از یک طرف یا از هر دو طرف نامتناهی باشد.

محال بودن تسلسل

تسلسل مصطلح که محال و ممتنع می باشد دارای سه ویژگی می باشد که از آن به شروط تسلسل تعبیر می شود و اگر یکی از آن ویژگی ها مفقود باشد تسلسل در آن زنجیره، محال نبوده و ادله امتناع تسلسل شامل آن نخواهد شد، این شروط عبارتند از:

1-  باید اجزای سلسله مجتمعا باهم موجود باشند، یعنی اجتماع در وجود داشته باشند.
2-  باید میان اجزای سلسله ترتب باشد، مقصود از ترتب، توقف و وابستگی برخی از اجزاء بر برخی دیگر است.

تسلسل به سه صورت می باشد:

الف: تسلسل هم در ناحیه علل و هم در ناحیه معلول ها:

چنین سلسله ایی از هر دو سر تا بینهایت ادامه می یابد و آغاز و پایانی بر آن نیست.

ب: تسلسل درناحیه علل و نه در ناحیه معلول ها:

در چنین سلسله ایی هر علتی معلول علت دیگری است اما چنین نیست که هر معلولی علت معلول دیگری باشد.

ج: تسلسل در ناحیه معلول ها و نه در ناحیه علل:

چنین سلسله ایی از علت ازلی و نخستین آغاز می شود ولی هرگز به معلول نهایی نمی رسد.

باید توجه داشت که تنها دو قسم نخست از اقسام سه گانه فوق تسلسل را شامل می شود و بر قسم سوم منطبق نمی شود.

منطق

بنابراین تسلسل فلسفی، تسلسل در سلسله علل است و برای این که تسلسل اتفاق نیفتد باید در جانب علت به یک علتی برسیم که خودش معلول چیزی نباشد.

فلاسفه براهین متعددی برای ابطلال تسلسل اقامه نموده اند ولی حقیقت این است که بطلان تسلسل در مورد علل، قریب به بداهت است و نیازی به اقامه کردن برهان ندارند و با اندکی تأمل روشن می شود.

به عبارت دیگر با توجه به این که وجود معلول، نیاز مند به علت و مشروط به وجود آن است اگر فرض کنیم که این معلولیت و مشروطیت عمومی باشد هیچگاه هیچ موجودی تحقق نخواهد یافت زیرا فرض مجموعه ایی از موجودات وابسته بدون وجود موجود دیگری که طرف وابستگی آن ها باشد معقول نیست.

مثلا اگر فرض کنیم تعدادی از دانش آموزان ایستاده اند و آماده رفتن به کلاس می باشند ولی هر کدام از آن ها تصمیم گرفته اند که تا دیگری وارد کلاس نشود ایشان نیز وارد کلاس نشود و اگر این تصمیم واقعا عمومیت داشته باشد هیچ گاه هیچ کدام از دانش آموزان وارد کلاس نخواهد شد، همچنین اگر وجود هر موجودی مشروط به تحقق موجود دیگری باشد هیچ گاه هیچ موجودی تحقق نخواهد یافت.

پس تحقق موجودات در خارج خود نشانه این است که موجودی بی نیاز از علت وجود دارد که اوست که تمام موجودات را آفریده است.


مرکز یادگیری سایت تبیان - نویسنده: رضا هاشمی

تنظیم: مریم فروزان کیا