تبیان، دستیار زندگی
قضیه حملیه به اعتبار موضوع تقسیم می شود به قضیه شخصیه و قضیه محصوره. موضوع قضایای شخصیه شیء خاص است که دال بر معنای جزئی است و اگر موضوع قضیه، مفهومی کلی باشد که حاکی از مصادیق متعدد است، به این قضایا محصوره گفته می شود. ...
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : رضا هاشمی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

اقسام قضیه حملیه(1)

منطق

اهداف کلی:

هدف از ارائه این بخش این است که دانش آموز:

1- با اقسام قضیه حملیه آشنا شود.
2- برای هر یک از اقسام قضیه حملیه مثالی تهیه کند.
3- بتواند اقسام قضیه حملیه را از هم تمیز دهد.
4- با واژه ها، مفاهیم و اصطلاحات این بخش آشنا شود.

چکیده:

قضیه حملیه به اعتبار موضوع تقسیم می شود به قضیه شخصیه و قضیه محصوره. موضوع قضایای شخصیه شیء خاص است که دال بر معنای جزئی است و اگر موضوع قضیه، مفهومی کلی باشد که حاکی از مصادیق متعدد است، به این قضایا محصوره گفته می شود.

اقسام قضیه به اعتبار موضوع:

قضیه حملیه به اعتبار موضوع بر چهار قسم است:

1-  شخصیه
2-  طبیعیه
3-  مهمله
4-  محصوره

که محصوره خود بر نوع است:

1-  کلیه
2-  جزئیه

قضیه حملیه، چنانچه در بالا اشاره شد به اعتبار موضوع بر چهار قسم است زیرا موضوع آن یا جزئی حقیقی است و یا کلی.

توجه:

(دبیر گرامی پیشنهاد می کنیم شما در این درس برای درک بهتر دانش آموزان هر چهار قسم قضیه حملیه به اعتبار موضوع را که در بالا به آن ها اشاره نمودیم را به صورت تیتر وار و اجمالی برای دانش آموزانتان بیان نمایید و تنها با توجه به کتاب همان دو عنوان مطرح شده را شرح و بسط دهید).

قضیه شخصیه(مخصوصه)

اگر موضوع قضیه جزئی باشد، قضیه را شخصیه یا مخصوصه گویند به تعبیر بوعلی سینا، در قضیه لقب و یا امری که مورد اشاره است موضوع قرار می گیرد در این صورت محمول به شخص واحد و شیء خاص اسناد داده می شود به عنوان مثال، در قضیه (این دیوار، سفید است) وصف سفیدی به امر جزئی و شخصی معین است یا در این مثال ها (محمد (ص) رسول خدا است)، (شیخ مفید، از عالمان قرن چهارم است)، (تو عالم هستی)، (او شاعر نیست)، (بغداد پایتخت عراق است)، (عصر ما بشارت به خوبی نمی دهد)، اگرچه بخش مهمی از اطلاعات و آگاهی های ما را احکام شخصی و قضایای مخصوصه تشکیل می دهد ولی در علوم و دانش ها قضایای شخصی دارای اعتبار علمی – استنتاجی نیستند.

ساختار کلی قضایای شخصیه به صورت (این شیء ب، است) می باشد. مانند: (سقراط، انسان است)، (مجید بیمار است)، (امروز جمعه نیست).

دبیر گرامی مجددا متذکر می شویم با توجه به موارد اشاره شده در کتاب موارد ذکر شده در ادامه مبحث را با توجه به تذکر بالا به دانش آموزان توضیح دهید.

اگر موضوع قضیه کلی باشد ممکن است سه حالت پیش آید که در هر یک از حالات، قضیه به همان حالت موسوم است:

1- طبیعیه:

ممکن است حکم در قضیه به موضوع کلی، با قطع نظر از افراد و مصادیق آن، تعلق گیرد و صدور حکم چنان باشد که نتوان آن را به افراد ارجاع داد؛ در این حالت، قضیه را قضیه طبیعیه نامند زیرا در آن به نفس طبیعت کلی موضوع حکم شده است. مثل این که بگوییم: انسان نوع است، ناطق فصل است، حیوان جنس است، خندان عرض خاص است و ...

چناچه مشاهده می شود در این قضایا نمی توان حکم را به افراد موضوع ارجاع داد زیرا فرد نمی تواند نوع یا فصل یا جنس یا عرض خاص باشد.

منطق

2- مهمله:

ممکن است گاهی حکم متعلق به کلی، با ملاحظه افراد ان باشد؛ به نحوی که حکم در حقیقت راجع به افراد باشد و کلی عنوان و نمودار افراد باشد. اما در عین اینکه حکم متوجه افراد است، نشان دهنده کمیت و تعداد آن ها نیست؛ یعنی نه مبین کل افراد و نه مبین تعداد معینی از آن هاست در این حالت قضیه را قضیه مهمله گویند زیرا در این قضیه نسبت به بیان کمیت افراد موضوع اهمال شده است. مثل: انسان در زیان است، حاکم مردم خادم مردم است، مومن دروغگو نیست، شتاب در سرزنش دور از عدل است.

در این قضایا معلوم نیست که حکم دلالت بر تمام افراد موضوع دارد یا بر بعضی از آن ها.

3- محصوره:

اگر حکم متعلق به افراد موضوع باشد و کمیت افراد را نیز بیان کند در این حالت قضیه را محصوره یا مسوُره گویند. قضیه محصوره با توجه به کمیت افراد بر دو نوع است:

الف) کلیه
ب) جزئیه

الف) کلیه: اگر در قضیه محصوره حکم به تمام افراد تعلق گیرد، قضیه را کلیه گویند مثل:

هر امامی معصوم است، هر آبی پاک است، هر ربایی حرام است، هیچ کس در خانه نیست، هیچ ظلمی پایدار نیست.

ب) جزئیه: اگر در قضیه محصوره حکم به بعضی از افراد تعلق گیرد قضیه را جزئیه گویند، مثل:

بعضی از مردم دروغ گو هستند، بیشتر مردم شاکر خدا نیستند، چنین نیست که هرکس دانا باشد، چنین نیست که همه پولدار باشند.

با توجه به اهمیت این موضوع در مبحث بعدی به شرح و تفصیل موضوع فوق خواهیم پرداخت.

ادامه دارد ...


مرکز یادگیری سایت تبیان - نویسنده: رضا هاشمی

تنظیم: مریم فروزان کیا