زیارت امین الله
در این طرح درس، دانش آموزان با یک سری مباحث از سلسله آموزش های نمازخانه ای مقطع راهنمایی با زیارت امین الله آشنا می شوند.
وسایل لازم:
1. امکانات پخش صوت
2. ماکت یا نمایشِ تصویریِ ضریح مبارک امیر المومنین علیه السلام
4. مفاتیح به تعداد دانش آموزان ـ چنانچه چنین امکانی در مدرسه شما نیست می توانید روز قبل از همه بخواهید که با خود بیاورند یا اینکه از برگه فعالیت شماره استفاده نمائید.
طرح درس:
در این جلسه ما سعی می کنیم تا دانش آموزان را در حال و هوایِ زیارت و فضایِ اماکنِ مقدسه قرار دهیم؛ پس کلاس خود را با پرسش هایی نظیر پرسش های زیر آغاز می کنیم:
1. لطفا بگوئید به چه مکان هایی زیارتی می گویند؟
2. شما به چه مکان هایی برای زیارت رفته اید؟
3. آیا مراقد اولیاء خدا نظیر مرقد امام خمینی(ره) یا ابن بابویه یا شیخ طبرسی یا بایزید بسطامی هم مکان هایی زیارتی هستند؟
4. وقتی به زیارت می روید چه می کنید؟
5. آیا بی وضو زیارتمان قبول نیست؟
6. با توجه به اینکه اهل بیت علیهم السلام عرب زبان بوده اند؛ چه زیارتی درست است آیا باید با امام فارسی حرف بزنیم یا عربی؟
7. کلمه زیارت از لحاظ لغوی به چه معنایی است؟
8. اگر کلمه زیارت از لحاظ لغوی به معنای ملاقات است و دیدن ضریح یا آئینه کاری ها را باید به منزله زیارت تلقی کنیم؛ تکلیف زیارت در اماکنی نظیر بقیع یا سامرا که دارای قبه و بارگاه نیستند چه می شود؟
پس از طی مراحل بالا که هدایت آن از اهمیت بسزایی برخوردار است؛ چرا که پایه ایی خواهد بود برای شکل گیری زیارات و 
عبادات دانش آموز و اگر خوب از پس آن بر نیائیم به شبهه افکنی ویرانگری موفق شده ایم! ؛ داستانی را برای دانش آموزان نقل می کنیم که ـ البته آب و تاب دادنش با خودتان ! ـ :
روزی پادشاهی مسابقه ای با جایزه ای خیره کننده برگزار کرد آن هم با سؤالی عجیب که هر کس بتواند سوالی مطرح کند که ما نتوانیم پاسخش را بگوئیم برنده است و اگر ما جوابش را گفتیم گردنش را خواهیم زد!
خُب طبیعتا در ابتدا همگان برای بردن این جایزه وسوسه انگیز پا پیش می گذاشتند ولی در کمال حیرت می دیدند که پادشاه پاسخ همه را فی الفور می دهد و خب؛ پرسشگرِ بیچاره هم سرِ نازنینش را در این راه از دست می داد! آرام آرام تعداد شرکت کنندگان کم و کمتر می شد و شاه هم مبلغ جایزه را بیشتر و بیشتر می کرد همه مترصد بودند ببینند که عاقبت کار چه می شود.
بسیاری از افراد که طمع در این جایزه بسته بودند به اقصا نقاط عالم می رفتند و از حُکما و دانشمندانِ سرزمین های مختلف پرسشی را می خواستند که کسی پاسخش را نداند. پرسش هایی سخت و سخت تر! ولی باز هم پادشاه پاسخ همه را مثل سایر موارد ارتجالاً می گفت. در این میان جوانی پیدا شد که برای درمان حال مادر زار و بیمارش به این مبلغ سخت محتاج بود. جوان نمی دانست چه باید بپرسد که هم به جایزه برسد و هم اینکه سرش را از دست ندهد.
شب به پشت بام رفت و به راز و نیاز با خدای خود پرداخت. از قضا آن شب پادشاه برای سرکشی به اوضاع مردمش به تنهایی در کوچه ها با لباس ناشناس می گذشت و صدای جوان را شنید. مدتی ایستاد وقتی از مشکل او با خبر شد گفت فردا بیا و بپرس که آن چه پرسشی است که شما نمی دانید؟
***
حال از دانش آموزان می خواهیم که ذیل برگه های فعالیت یک، پس از نوشتن این داستان نظر خود را در مورد خصوصیت بهترین گفتگو با امام در اماکن متبرکه بنویسند.
مرکز یادگیری سایت تبیان - تهیه: محمد حسین بنکدار تنظیم: مریم فروزان کیا
