تبیان، دستیار زندگی
نقطه آغاز فلسفه و جدایی آن از سفسطه اذعان و باور به اصل واقعیت است و اینکه چیزی موجود است. بوده اند کسانی که ادعای شک داشته اند، شکی عام و فراگیر حتی در اصل واقعیت در این مبحث می خواهیم به شرح بیانات علامه طباطبایی مبنی بر اینکه ...
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : رضا هاشمی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

اصل واقعیت

اهداف:

  • آشنایی دانش آموزان با مبانی حکمت متعالیه

علامه طباطبایی

چکیده:

نقطه آغاز فلسفه و جدایی آن از سفسطه اذعان و باور به اصل واقعیت است و این که چیزی موجود است. بوده اند کسانی که ادعای شک داشته اند، شکی عام و فراگیر حتی در اصل واقعیت در این مبحث می خواهیم به شرح بیانات علامه طباطبایی مبنی بر این که اصل واقعیت نزد همگان بدیهی و اصلی پذیرفته شده است و انکار آن از سوی منکران و حتی اظهار شک در آن جز امری زبانی و ظاهری نیست، بپردازیم.

دبیر گرامی لازم به ذکر است برای ورود به مبحث حکمت متعالی اصل واقعیت را بار دیگر با بیان علامه طباطبایی برای دانش آموزان خود شرح دهید تا بهتر و بیشتر این مفهوم را درک نمایند.

اصل واقعیت غیر قابل تردید است

تردیدی نیست که ما آدمیان اشیائی هستیم که واقعا و حقیقتا وجود داریم و نیز همراه با ما چیزهای دیگری هست که آن ها هم موجودند و تحقق خارجی دارند، چیزهایی که در ما تأثیر می کنند و یا از ما متأثر می شوند، همان گونه که ما در آن ها اثر می گذاریم و یا از آن ها اثر می پذیریم.

بدیهی است که بیرون از ما چیزهایی وجود دارد که ما آن ها را می بینیم و چیزهای دیگری هست که آن ها را می شنویم و امور دیگری هست که با حس بویایی و یا حس چشایی خود آن ها را احساس و ادراک می کنیم و چیزهای دیگر و دیگر.

و نیز بی تردید در جهان بیرون از ما چیزهایی هست که ما طالب آن ها هستیم و یا از آن ها گریزان هستیم. اشیائی هست که در نظر ما محبوب و یا مغضوب می باشد اموری وجود دارد که ما به آن ها امیدورایم و یا از آن ها بیمناک هستیم، چیزهایی تحقق دارد که طبیعت ما به آن ها تمایل دارد و یا از آن ها بیزار می باشد و اشیائی وجود دارد که ما برای رسیدن به اغراض و اهداف گوناگون خود خواهان آن ها هستیم.

کودک

تمامی این اموری که ما آن ها را ادراک می کنیم - و شاید در کنار ان ها حقایق دیگری نیز باشد که ما آن ها ادراک نمی کنیم – پوچ و باطل نیستند چرا که حقیقتا موجود هستند و واقعا ثبوت و تحقق دارند. کسی چیزی را طلب نمی کند و به دنبال آن نمی رود مگر به خاطر آنکه ان چیز یک حقیقت خارجی و یک موجود واقعی است و یا اگر یک امر واقعی نیست دست کم به یک امر واقعی منتهی می گردد مانند امور اعتباری چون ملکیت، زوجیت که خودشان وجود حقیقی در خارج ندارند اما منتهی به یک سری امور خارجی می شوند.

آدمی هرگز به دنبال چیزی که آن را اندیشه ایی موهوم و سراب محض می پندارد نمی رود بنابراین ما هرگز نمی توانیم در اصل هستی و واقعیت تردیدی به خود راه دهیم و واقعیت را به طور مطلق و کلی انکار کنیم مگر آنکه در مقام ستیز با حق بر آمده و حقیقت را انکار کرده و یا در آن اظهار شک و تردید کنیم. به هر حال اگر کسی اصل واقعیت را انکار کند و یا نسبت به آن اظهار و شک و تردید نماید این انکار و تشکیک تنها به زبان انجام گرفته است.


مرکز یادگیری سایت تبیان - نویسنده: رضا هاشمی

تنظیم: مریم فروزان کیا