تبیان، دستیار زندگی
مغایرت ذهنی وجود و ماهیت اصطلاحاً زیادت وجود بر ماهیت نامیده می شود یعنی در ذهن هر انسانی وجود بر ماهیت زاید است و از هم قابل تفکیک اند. ...
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : رضا هاشمی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مبانی حکمت مشاء (3)

منطق

اهداف اصلی:

  • آشنایی با مبانی حکمت مشاء از جمله مغایرت وجود و ماهیت

مغایرت وجود و ماهیت

مغایرت ذهنی وجود و ماهیت اصطلاحاً زیادت وجود بر ماهیت نامیده می شود یعنی در ذهن هر انسانی وجود بر ماهیت زاید است و از هم قابل تفکیک اند.

بعد از آنکه ذهن سلیم انسان اصل واقعیت را پذیرفت و با واقعیات روبه رو شد و وجود آن ها را تصدیق کرد و پس از یافتن پاره اى مظاهر واقعیت از قبیل: من هستم، سفیدى هست، درخت هست، سنگ هست، خورشید هست و ... با این نكته برمی خورد كه در ذهن خود تصورات زیادى از اشیاء زیادى دارد، مثلا تصورى از سفیدى دارد، تصورى از خورشید، تصورى از درخت و تصورى از سنگ ...

آنگاه مى بیند این معانى كه از آن ها تصوراتى دارد هیچكدام با یكدیگر قابل تطبیق نیستند، یعنى بالضرور مى یابد كه درخت عین سنگ و هر دو عین خورشید و هر سه عین انسان و هر چهار عین سفیدى یا قرمزى نیستند پس می فهمد كه اجمالا عینیت مطلق بین این مفهومات حكم فرما نیست و یك نحو مغایرتى در كار است ولى در عین حال همه این امور متغایره در یك امر با یكدیگر شریكند یعنى ذهن درباره آن ها از یك حیث به یك جور حكم مى كند و آن جهت عبارت است از جنبه موجود بودن و واقعیت داشتن در خارج، یعنى ذهن درباره هر یك از آن ها حكم می كند كه در خارج موجود است و واقعیت دارد در ذهن خویش با واقعیات خارج قضایایی را تشکیل می دهد. مانند این که:

خدا هست، انسان هست، کبوتر هست، درخت هست و خورشید هست و ...

منطق

با توجه به مثال های بالا روشن می شود که محمول در همه این مثال ها یکسان است که همان (هستی) است که این محمول واحد بر موضوعات گوناگون حمل می شود. بنابراین محمول واحد است و موضوع ها متعدد یعنی تمام اشیاء در ذهن به دو جزء تقسیم می شوند:

یکی همان موضوع است که همان چیستی و ماهیات است و

دیگری محمول است که همان هستی و وجود است.

حال با این پرسش روبه رو می شویم که آیا این موضوع یا محمول یا به عبارتی ماهیت و وجود واحدند یا متغایر؟

پاسخ این است که وجود و ماهیت متغایرند چرا که اگر یکی بودند می توانستیم در این قضایا به جای وجود، ماهیت را قرار دهیم. البته نباید مفهوم قضیه تغییر کند مثلا به جای این که بگوییم کبوتر هست بگوییم کبوتر کبوتر، در حالی که این گونه نیست و علاوه بر این که وجود و ماهیت نمی توانند یکی باشند چرا که اگر یکی بودند با اثبات کردن یکی از آن ها دیگری هم اثبات می شد.

در صورتی که ما با اثبات چیستی و ماهیت انسان نمی توانیم بگوییم که وجود انسان هم اثبات شد.


مرکز یادگیری سایت تبیان - نویسنده: رضا هاشمی

تنظیم: مریم فروزان کیا