احکام قضایای حملی
اهداف کلی:
هدف از ارائه این مبحث این است که دانش آموز:
.
چکیده:
همانطور که می دانید مهم ترین فعالیت ذهن ما استنتاج و استدلال است، یکی از تعاریف استدلال عبارت است: استدلال از قضیه ایی واحد به قضیه ایی دیگر که استدلال مباشر یا بسیط نامیده می شود. این قسم از استدلال تحت عنوان احکام قضیه و نسبت بین قضایا معروف است که در ادامه به تفصیل به شرح این مبحث خواهیم پرداخت:
احکام قضایا:
یکی از مهم ترین فعالیت های ذهن ما انسان ها که قدرتی خدادادی هم می باشد قدرت استنتاج و استدلال است. همانطور که می دانید در کتب مختلف منطقی برای استدلال تعاریف متفاوتی بیان شده است، ازجمله آنان رسیدن ذهن از تصدیقی و یا تصدیق هایی به تصدیق جدید می باشد.
بنابر شرح فوق می توان تعریف استدلال را بر دو قسم ذیل مطرح نمود:
در این جا لازم است یادآوری کنیم که مورد دوم در منطق به عنوان(حجت) بررسی می گردد که در مباحث بعدی به شرح آن خواهیم پرداخت.
لازم به ذکر است که همچنین مورد دوم خود به سه قسمت ذیل تقسیم بندی می شود:
در کتب منطق قسم اول استدلال تحت عنوان(احکام قضیه) و (نسبت بین قضایا) بحث می شود که این مقوله خود اقسام متعددی دارد که در ادامه به اهم آن ها می پردازیم.
ب) تناقض
ج) تداخل
د) تداخل تحت تضاد
الف) تضاد:
اگر دو قضیه به گونه ایی باشند که از صدق یکی بتوان کذب دیگری را استنتاج نمود و نه برعکس (یعنی اگر صدق هر دو قضیه باهم محال باشد ولی کذب آن دو، باهم ممکن) در این صورت آن دو قضیه باهم رابطه تضاد دارند. به عبارت دیگر زمانی دو قضیه متضاد هستند که فقط در کیفیت و نه در کمّ مختلف و هر دو کلی باشند.
از دو قضیه متضاد، اگر یکی صادق باشد، حتما دومی کاذب است و نه برعکس.
مثال: هر طلایی معدنی است، اگر این قضیه صادق باشد لازم است که قضیه: هیچ طلایی معدنی نیست، کاذب باشد اما اگر قضیه: هر معدنی طلاست، کاذب باشد لازم نیست که قضیه: هیچ معدنی طلا نیست صادق باشد.
و یا این مثال:
هر انسانی ناطق است، اگر این قضیه صادق باشد لازم است که قضیه هیچ انسانی ناطق نیست کاذب باشد و یا اگر قضیه هیچ اسبی پرنده نیست صادق باشد لازم است قضیه هر اسبی پرنده است کاذب باشد.
ولی اگر قضیه هر انسانی شاعر است، کاذب باشد لازم نیست قضیه هیچ انسانی شاعر نیست صادق باشد بلکه می تواند کاذب باشد.
اگر بین دو قضیه متضاد حکم به انفصال گردد، قضیه منفصله (مانعه الجمع) خواهد بود به مثال های زیر خوب توجه نمایید:
هر نمکی، در آب حل می شود.
هیچ نمکی، در آب حل نمی شود.
بر اساس آنچه در این قسمت بیان شد، در نتیجه از صدق قضیه (هر مثلث، شکل است) می توان چنین استدلال کرد (چنین نیست که مثلثی، شکل نیست) به دلیل نسبت تضاد.
مرکز یادگیری سایت تبیان - نویسنده: رضا هاشمی
تنظیم: مریم فروزان کیا