انواع اسم ( اسم شرط ) و تمارین مشترک
اسم شرط چیست
اسم های شرط اسم هایی هستند که در ابتدای جمله ی شرطی می آیند و نیازمند فعل شرط و جواب شرط می باشند.
اما تعداد اسم های شرط 11 عدد می باشند :
از میان اسم های شرط برخی از آن ها پر کاربرد تر هستند مانند: " مَن ، و " ما " ، " متی " و " أین ".
" من " برای انسان و یا به تعبیر دیگر برای " عاقل " به کار می رود و " ما " برای غیر انسان و یا به اصطلاح " غیر عاقل " به کار می رود.
" متی " برای زمان و " أین " برای مکان به کار می رود.
اکنون به انواع اسم های شرط در آیات شریفه و عبارات زیر دقت کنید:
( هر کس را خدا هدایت کند، هدایت یافته ی واقعی است و هر کس را که ( به خاطر اعمالش ) گمراه سازد، همان ها زیان کارانند )
و لِلّه المَشرِقُ و المَغرِبٌ فَینَما تُوَلّوا فَثَمَّ وَجهُ اللّهِ إِنَّ اللّهَ واسعٌ علیمٌ ( بقره – 115 )
( مشرق و مغرب از آن خداست، پس به هر سو رو کنید رو به خدا کرده اید، خداوند دارای قدرت وسیع و ( به همه چیز ) داناست ).
فَمَن زُحزِحَ عَنِ النّارِ وَ اُدخِلَ الجَنَّةَ فقد فازَ ( آل عمران – 185 )
( هر کس از آتش ( دوزخ ) دور شده و به بهشت وارد شود ، نجات یافته و رستگار شده است )
أَینَما تَکونوا یُدرِکُم المَوتُ وَ لو کُنتُم فی بُروجٍ مُشَیَّدَةٍ ( نساء – 78 )
( هر کجا باشید ، مرگ شما را در می یابد ، هر چند در برج های محکم باشید )
ما أصابَکَ مِن حَسَنَةٍ فَمِنَ اللّهِ وَ ما أَصابَکَ مِن سَیِّئَةٍ فَمِن نَفسِک ( نساء – 79 )
( آن چه از نیکی به تو می رسد از طرف خداست و آن چه از بدی به تو می رسد، از سوی خود توست )
کیفما ترحل أرحَل
( به هر شکلی که به مسافرت بروی من هم به همان نحو به مسافرت می روم )
مَن کان یُریدُ حَرثَ الآخرةِ نَزِدلَهُ فی حَرثه و مَن کانَ یُریدُ حَرثَ الدُّنیا نُؤتِه مِنها ( شوری – 20 )
( هر کس که زراعت آخرت را بخواهد به کشت او فزونی می بخشیم و هر کس فقط کشت دنیا را بطلبد بهره ای از آن به او می دهیم )
اسم استفهام نیز یکی از انواع اسم است که ما تحت عنوان " سؤالی " در طرح " سؤالی – منفی " به آن پرداختیم . اکنون همه ی انواع اسم را در تمارین زیر کار می کنیم:
قالت یا وَیلَتی ءَ اَلِدُ و أَنا عجوزٌ و هذا بَعلی شیخاً إِنَّ هذا لَشَی ءٌ عَجیبٌ ( هود – 72 )
( گفت: ای وای بر من ! آیا من فرزند می آورم در حالی که پیر زنم و این شوهرم پیر مردی است ! این چیز عجیبی است )
أنا : ضمیر منفصل متکلم وحده
ی : ضمیر متصل متکلم وحده
هذا : اسم اشاره به نزدیک / مفرد مذکر
وَ بَرَزو اللّهِ جمیعاً فقال الضَّعفاءُ لِلَّذینَ استَکبَروا إِنّا کنّا لکُم تَبَعاً فَهَل أنتم مُغنونَ عَنّا مِن عذابِ اللّهِ مِن شَی ء ( ابراهیم – 21 )
( و در قیامت همه ی آن ها در برابر خدا ظاهر می شوند، در این هنگام ضعفا به کسانی که طغیان می کردند می گویند : " ما پیروان شما بودیم آیا حاضرید شما سهمی از عذاب الهی را از ما بر دارید ؟ )
الّذین : اسم موصول جمع مذکر
استکبروا : صله " الذین "
أنتم : ضمیر منفصل جمع مذکر مخاطب
اللّهُ الّذی خَلَقَ السَّمواتِ و الأرضَ ( ابراهیم – 32 )
( خداوند کسی است که آسمان ها و زمین را آفرید )
الذی : اسم موصول مفرد مذکر
خَلَقَ : صله " الّذی "
إنَّ الصّفا وَ المَروَةَ مِن شعائِرِ اللّهِ فَمَن حَجَّ البَیتَ أَوِ اعتَمَرَ فَلا جَناحَ عَلَیه أَن یَطَّوَّفَ بِهِما وَ مَن تَطَوَّعَ خَیراً فَإِنَّ اللّهَ شاکِرٌ علیمٌ ( بقره – 158 )
( صفا و مروه از شعائِر الهی است بنابراین هر کس که حج خانه ی خدا و یا عمره انجام دهد باکی بر او نیست که بر آن دو طواف کند و هر کس که فرمان خدا را در انجام کارهای نیک اطاعت کند خداوند قدر دان و آگاه است ) .
مَن : اسم شرط
مِن أَیِّ شَی ءٍ خَلَقَه ( عبس – 18 )
( خداوند او را از چه چیز آفریده است ؟ )
أیّ : اسم استفهام
اولئک هم الکَفَرَةُ الفَجَرَة ( عبس – 42 )
( آنان همان کافران و فاجرانند )
اولئک : اسم اشاره جمع مذکر
وَ أَنّا لا نَدری أَشَرٌّ اُریدَ بِمَن فی الأَرضِ أم أَرادَ بهم رَبُّهُم رَشَداً ( جنّ – 10 )
( ما نمی دانیم آیا اراده ی شری درباره ی اهل زمین شده یا پروردگارشان خواسته است آنان را هدایت کند ؟ )
مَن : اسم موصول مشترک
هم : ضمیر متّصل جمع مذکر غایب
فَبِأَیِّ حَدیثٍ بَعدَه یُؤمِنون ( مرسلات – 50 )
( پس به کدام سخن بعد از آن ایمان می آورند ؟ )
أیّ : اسم استفهام
الحاقَّةُ، ما الحاقَّة ( حاقة – 1-2 )
( روز رستاخیز روزی است که به یقین واقع می شود، چه روز واقع شدنی ! )
ما : اسم استفهام
و هو الّذی مَرَجَ البَحرَینِ هذا عَذبٌ فُراتٌ و هذا مِلحٌ اُجاجٌ و جَعَلَ بَینهَما بَرزَخاً ( فرمان – 53 )
او کسی است که دو دریا را در کنار هم قرار داد، این گوارا و شیرین و این شور و تلخ و در میان آن دو برزخی قرار داد )
هو : ضمیر منفصل مفرد مذکر غایب
الذی : اسم موصول مفرد مذکر
مَرَجَ : صلهء " الذی "
هذا : اسم اشاره به نزدیک / مفرد مذکر
سهم : ضمیر متصل مثنی غایب ( مذکر و مؤنث )